یک جمله در باب حادثه‏ى هفت تیر و شهداى گرانقدر آن و مخصوصاً شخصیت ممتاز و برجسته‏ى مرحوم آیت‏اللَّه بهشتى (رضوان‏اللَّه‏تعالى‏علیه) عرض کنیم. این حادثه از سویى حقیقتاً سند مظلومیت ملت ایران و جمهورى اسلامى بود، و از سوى دیگر نشانه‏ى اقتدار و استحکام این نظام است.
جمهورى اسلامى هنوز هم سند مظلومیت است؛ زیرا کسانى که امروز پرچم مبارزه با تروریسم را سر دست گرفته‏اند، اما به‏دنبال جهان‏گشایى و کشورگشایى و دنباله‏گیرى مقاصد مادى و سیاسى خود هستند، با تروریستهاى جرارِ پدیدآورنده‏ى حادثه‏ى هفتم تیر مثل دوست و برادر و خویشاوند رفتار مى‏کنند؛ از آنها حمایت مى‏کنند؛ با آنها همکارى مى‏کنند و با یکدیگر توطئه مى‏کنند؛ همدلى به هم نشان مى‏دهند، در حالى‏که اینها خودشان اقرار و بلکه افتخار کردند که چنین حرکت تروریستى فجیعى را در کشور ما به‏وجود آوردند؛ این است مظلومیت ملت ایران.

 

 

حادثه‏ى هفتم تیر همچنین نشانه‏ى اقتدار و استحکام هم است؛ چون اگر کسى شهید بهشتى را مى‏شناخت و قوّت فکر و اراده و ابتکار در تصمیم و اقدام را در این شخصیت ممتاز مى‏دانست، خوب مى‏فهمید که حذف یک چنین شخصیتى از مجموعه‏ى مدیریتى کشور چه معنایى مى‏دهد. شهید بهشتى حقیقتاً مثل سنگ آسیاى گرانى بود که با گردش خود، ده‏ها کار انجام مى‏داد؛ تولید انرژى مى‏کرد، کار راه مى‏انداخت، پیش مى‏رفت و فکر تولید مى‏کرد. وقتى کسى مثل این شخصیت را که در مدیریت، در اجرا، در اقدام، در فکر، در مبانى فقهى و فلسفى، در تجربه و جهان‏دیدگى و روشنفکرى و وسعت‏نظر در آن پایه و رتبه بود، از دل مدیریت نظامى نوپا بیرون بکشند و آن را از بین ببرند، باید نظام فلج مى‏شد؛ اما نظام نه تنها با رفتن بهشتى و با رفتن شخصیتهاى برجسته‏ى دیگرى که چه با او، چه قبل از او و چه بعد از او به شهادت رسیدند، فلج و زمین‏گیر نشد، بلکه هر کدام از این شهادتها مثل خون تازه‏یى در رگ کالبد زنده و پُرطراوت این نظام جوان دوانده شد و او را سرحال‏تر، بانشاطتر و پُرانگیزه‏تر کرد؛ این، همان استحکام نظام است، که تا الان هم همین‏طور است.
به همین دلیل، مردم ما براى شهادت شهدا مثل بقیه‏ى متوفى‏ها، به همدیگر تسلیت نمى‏گویند؛ تبریک مى‏گویند. وقتى بهشتى شهید شد، مردم مى‏گفتند: «تبریک و تسلیت»؛ غم در کنار فتح؛ این، هویت این نظام و انقلاب را روشن مى‏کند.
امروز هم حادثه‏ى هفت تیر زنده است؛ ... و هم شهید بهشتی زنده است؛ پایه‏گذار و معمار نوین قضایى کشور1

 

 

یک جمله درباره هفتم تیر عرض کنم. مهمترین چیزى که در این حادثه همه دلها و چشمها را به خود مشغول کرد، این بود که ضربه‏هاى خصمانه‌ی دشمن بر پیکره‌ی انقلاب هرچه سنگین‏تر باشد، جوشش ایمان و صلابت صبر و استقامت در مردم بیشتر خواهد شد. هفتاد و چند نفر از مدیران برجسته‏اى که در میان آنها شخصیتى مثل شهید بهشتى حضور داشت، یکجا به‏وسیله دشمن از نظام اسلامى گرفته شدند؛ آن هم با آن وضع فاجعه‏آمیز و حزن‏انگیز. عکس‏العمل این انقلاب و این ملت چه بود؟ مردم، با ایمان و با صلابت صبر و استقامت خودشان و آن خانواده‏هاى معظّم با شکیبایى و بردبارىِ مؤمنانه‏شان، توانستند چنان پاسخى به دشمن بدهند که در محاسبات مادّى و در هیچ وضعیتى قابل گنجانیدن نبود و نیست. انقلاب را بیمه کردند، دشمن را مطرود کردند و نام ملت ایران را بلند آوازه کردند. همیشه همین‏طور است. تا وقتى که ایمان و صبر و هوشیارى و بردبارى مردم ذخیره‌ی ارزشمند این انقلاب و این نظام است، دشمن از وارد آوردن ضربه به این نظام و این انقلاب هیچ طرفى نخواهد بست و هیچ سودى نخواهد برد و انقلاب مستحکم‏تر خواهد شد. شهید بزرگوار ما - مرحوم آیةاللَّه بهشتى - یک شخصیت نمونه و ممتاز در نظام اسلامى بود که در این حادثه از دست ما گرفته شد؛ اما هم یاد او زنده ماند و هم خون او و یارانش انقلاب را پایدار کرد و این درس بزرگ براى انقلاب ماند.2

 

 

این اتّفاق پُرمعنایى است که هفته قوّه قضاییّه، هفته شهادت است و نام قوّه قضاییّه با نام یک شهید بزرگ و فراموش نشدنى گره خورده است. سختى کار قوّه قضاییّه و عظمتِ مسئولیتى را که این قوّه بر دوش گرفته است، از این‏جا مى‏شود حدس زد. اگر کسى قضایاى کشور ما را از آغاز دنبال کرده باشد، این را مى‏فهمد که یکى از نقاطى که از اوّلِ تشکیل نظام اسلامى، دشمنان اسلام و این نظام را به مخالفت بر مى‏انگیخت، همین مسأله قوّه‌ی قضاییّه و قضاى اسلامى بود.
در رأس قضاء کشور، یک شخصیت فاضل، روشنفکر، آگاه، مدیر، باتدبیر و از عمق جان معتقد به احکام و قضاى اسلام قرار داشت. این چیزى بود که بسیارى از مخالفتها را علیه شهید بهشتى و قوّه قضاییّه در آن روز سازماندهى مى‏کرد. امام فرمودند شهید بهشتى مظلوم بود. ما هم یادمان هست که او چقدر مظلوم بود؛ اما این مظلومیت از سوى چه کسانى بر او تحمیل مى‏شد؟ از جمله کسانى که باید پاسخ مظلومیت این شهید عزیز را بدهند، اینهایى هستند که حاضر نبودند قضاى اسلامى را در جامعه ایران اسلامى تحمّل کنند. اینها مایل بودند که قضاوت کشور، همچنان با الگوهاى ناقص، نارسا، کاملاً کهنه شده و منسوخِ غربى ادامه پیدا کند؛ آن هم با همان فسادهایى که قبل از انقلاب چنان در دستگاه قضاء رسوخ کرده بود که شبیه آن را در کمتر جایى مى‏شد پیدا کرد. این که بناى قضاى اسلامى به دست یک معمار توانا و شجاع و بااراده، آن هم درست بر پایه‏هاى اسلامى تشکیل و بنیانگذارى شود، براى آنها غیر قابل تحمّل بود. مى‏خواستند مسئولان قضاى اسلامى را با هو و جنجال و تهمت زدن از میدان خارج کنند. کسانى که آن زمانها را به یاد دارند، جزئیات را مى‏دانند.
شهداى هفتم تیر، شهداى حاکمیت ارزشهاى اسلامى و اساس جمهورى اسلامى‏اند. این‏طور نبود که کُشندگان و ترورکنندگان و حمله‏کنندگانِ ناجوانمرد به شهداى عزیز هفتم تیر، با شخص و جناح و گروهى مخالف باشند؛ آنها با اصل نظام اسلامى و استقلال ایران مخالف بودند. نامها تأثیرى نمى‏گذارد؛ حقایق را باید در نظر گرفت. حقیقت مخالفت با شخصیتهایى مثل شهید بهشتى و دیگر بزرگانى که در هفتم تیر به شهادت رسیدند، در همین جمله خلاصه مى‏شود: مقابله با حاکمیت اسلام و قوانین و ارزشهاى اسلامى. لذا این عزیزان در تاریخ ما جاى برجسته‏اى دارند؛ هم شهید بهشتى و هم دیگر عزیزان شهیدشده در آن ماجراى خونبار.3

 

 

یک جمله درباره حادثه‌ی مهمّ هفتم تیر عرض کنیم و آن این است که شاید از همه ابعاد متعدّدى که این حادثه داشت، این بُعد جالب‌تر باشد که این حادثه نشان داد ضربه‏هاى سهمگینى از این قبیل هم حتّى نمى‏تواند به استحکام بناى جمهورى اسلامى که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللى وارد کند. این حادثه، حادثه‌ی ‌کوچکى نبود. چنین حادثه‏اى در هر نقطه دنیا که اتفاق بیفتد براى فرو ریختن یک نظام کافى است. این همه اشخاص مؤثّر، مهم، خوش‌فکر و مبارز، به دست جنایتکار تروریستها در یک لحظه از بین بروند و نظام آن را تحمّل کند و از آن وسیله‏اى براى استحکام هرچه بیشتر خود به‏وجود آورد! این چیز شگفت‏آورى بود؛ این به برکت حضور و ایمان مردم و به برکت استحکام ساخت درونى نظام اسلامى بود و به فضل پروردگار، همیشه همین‏طور خواهد بود.

 

 

شما ملاحظه کنید، خداوند متعال حبیب خود، پیغمبر مکرّم و معظّم را در امتحان دشوارى قرار داد که در آن واقعه بیشترین چیزى که در تهدید لطمه بود، آبرو و اعتبار خود پیغمبر بود؛ قضیه‏اى که در سوره احزاب بیان شده است: «و اذ تقول للّذى انعم اللَّه علیه و انعمت علیه، أمسک علیک زوجک واتّق اللَّه و تخفى فى نفسک مااللَّه مبدیه». در این حادثه، افکار و عواطف عمومى ممکن بود علیه پیغمبر تحریک شود؛ موضع، موضع تهمت بود؛ «و تخشى النّاس واللَّه احقّ ان تخشاه». خدا به پیغمبرش مى‏گوید ملاحظه حرف این و آن را مى‏کنى، در حالى‏که باید ملاحظه خدا را بکنى. و پیغمبر ملاحظه خدا را کرد و این امتحان بزرگ و بسیار دشوار را از سر گذراند. در این‏جاست که این آیه تکان دهنده ذکر مى‏شود: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احداً الّا اللَّه». لازمه تبلیغ رسالات الهى این است. عدّه‏اى را بر اثر اشتباه یا سوءفهم یا تبلیغات خصمانه و موذیانه در مقابل انسان قرار مى‏دهند؛ راه مقابله فقط این است که انسان محاسبه‌ی خدایى را ملاک قرار دهد. لذا در پایان همین آیه مى‏فرماید: «و کفى باللَّه حسیبا»؛ خدا محاسبه کننده است؛ اوست که قضاوت خواهد کرد که من و شما در این راه، درست حرکت کرده‏ایم یا نه. اگر خدا این‏طور قضاوت کرد، آن وقت خاصیت با خدا بودن این است که خودِ خداى متعال متکفّل اصلاح نظر مردم هم خواهد بود: «من أصلح ما بینه و بین‏اللَّه اصلح اللَّه ما بینه و بین النّاس». خداى متعال خودش این بخش قضیه را هم به عهده مى‏گیرد؛ کمااین‏که در قضیه پیغمبر به عهده گرفت و حقیقت را روشن کرد.
شهید عزیز ما، مرحوم بهشتى هم بزرگترین امتحانش این بود. آن مقدارى که در آن دوره به این سیّد بزرگوارِ نورانىِ ارزنده برجسته، دستهاى تبلیغاتى دشمن تهمت زدند، به کمتر کسى از عناصر انقلاب در طول زمان این همه اهانتهاى خصمانه و بغض‏آلود کردند. گفتند انحصارطلب است، متکبّر است، قدرت‏طلب است، دنبال دیکتاتورى است؛ اما او راه خود را با قدرت و قوّت طى کرد. البته جان خودش را گذاشت؛ اما در واقع با استقامت در این راه، جان و حقیقت و هویّت خودش را به عرش اعلى‏ رساند. همه اینها براى ما درس است.4
خوب است همه به یاد داشته باشیم که این کشور، این انقلاب و این تاریخ، نجات‏یافته این مجاهدتها و این خونهاست. بدانیم که این انقلاب و این ملت و این کشور، بخصوص فعّالان این نهضت بزرگ، چه دشمنان خونخوار و بیرحمى در کمین داشتند و هنوز هم دارند. همانهایى که شهید بهشتى را از دست این ملت گرفتند، هنوز در دنیا هستند. همانهایى که آنها را کمک مى‏کردند، هنوز هم مى‏کنند. مبادا بعضى ساده‏دلی‌ها یا احیاناً کج‏فکریها موجب شود که ما تصوّر کنیم دشمنیها و دشمنها تمام شدند؛ که این خطر بزرگى را تولید خواهد کرد. براى کسى که در مواجهه با دشمن است، هیچ خطرى بالاتر از فراموش کردن دشمن نیست.

 

 

 

به‏هرحال، آنها به پاداش خودشان رسیدند. حقیقتاً مردن معمولى و در بستر، براى کسانى مثل شهید مظلوم ما - مرحوم شهید بهشتى - با آن همه تلاش، با آن همه همّت و غیرت کم بود و باید شهید مى‏شد. شهادت پاداش بزرگى است که خداوند به او و یارانش داد. امیدواریم که همچنان در نعیم الهى باشند و هستند و روزبه‏روز درجات آن عزیزان متعالى باشد و ما هم در همین راه و به‏سوى همین هدف، به آنها ملحق شویم.5
بدیهى است که دشمن در آن مقطع حساس مى‏خواست به این وسیله اگر بتواند، نظام را منهدم کند. شخصیت عظیم‏القدرى مثل شهید بهشتى را از یک انقلاب گرفتن، شوخى نیست. تعداد کثیرى از چهره‏هاى کارآمد و نام‏آور، وزرا، نمایندگان مجلس شوراى اسلامى، مسئولان قضایى و افراد مبارزِ سابقه‏دارِ فعالِ مخلص ِ پاکبازِ این راه را از یک انقلاب گرفتن، کار کوچکى نیست. واقعاً اگر در هر نظامى چنین چیزى اتفاق مى‏افتاد، ضربه‏ى غیرقابل جبرانى مى‏زد و شاید آن نظام را منهدم مى‏کرد؛ اما در ایران این‏طور نشد.
آن رهبرى الهى و بى‏نظیر، این ملت استثنایى و عظیم‏القدر، آن شعارها و آن شور انقلابى و آن معارف ترویج‏شده‏ى در میان مردم در طول مدت قبل و بعد از انقلاب، آن‏چنان این کشور و این انقلاب را مجهز کرده بود که این ضربه نتوانست کارى بکند. البته ضایعه‏ى بزرگى بود. مگر چند نفر امثال شهید بهشتى یا آن چهره‏هاى مبارز و آن افراد مخلص و پاکباز، در یک کشور و در میان یک ملت به ظهور مى‏رسند؟ ضربه خیلى سنگین بود، ولى نظام ایستاد. ده سال هم از آن روز گذشته و شما دیدید که در طول این مدت، آن جنگ ویرانگر تمام شد و ملت از آن سربلند بیرون آمد. حوادث بزرگ و توفانهاى منطقه‌ای و جهانى پیش آمد؛ ولى این کشور و این ملت مثل کوه ایستادند.
خداى متعال هیچ‏وقت ملتى را بى‏حساب‏وکتاب حمایت نمى‏کند. این‏طور نیست که ما بگوییم حالا که خدا و قدرت الهى از ما پشتیبانى مى‏کند، پس ما دیگر مسئولیتى نداشته باشیم؛ برویم و مشغول کار خودمان باشیم. نخیر، حمایت و دست قدرت الهى، به خاطر فداکاریهاى شما، به‏خاطر خون شهیدان، به‏خاطر ایمان مردم، به خاطر صبرى که ملت ما در مراحل مختلف از خودشان نشان دادند، به خاطر صدق این ملت در عشق به اسلام، به خاطر راهنمایی‌ها و خط روشن ارایه‏شده به وسیله‏ى آن مرد بى‏نظیر، و به‏خاطر حضور مردم در صحنه بوده است. اگر اینها را حفظ کردیم، خداى متعال باز هم از ما حمایت خواهد کرد.

 

 

آن نکته‏ى اصلى را که مى‏خواهم عرض کنم، این است که استکبار که با اسلام و انقلاب اسلامى دشمنى دارد، همیشه و در هر زمان به شکلى درصدد فاجعه‏آفرینى است. همیشه هم کسانى را پیدا مى‏کند که در این فاجعه‏آفرینى، ابزار و آلت دست او بشوند. یک روز منافقین را پیدا کرد که فاجعه‏ى شهادت رجایى و باهنر و فجایع دیگرى را به وجود آوردند؛ یک‏وقت هم رژیم عراق را پیدا مى‏کند و جنگ هشت‏ساله را به وجود مى‏آورد. بنابراین، در هر مقطعى استکبار و امریکا و سرمایه‏داران بزرگ بین‏المللى - که با همه‏ى وجود با اسلام و انقلاب اسلامى دشمن و مخالفند - ابزارهایى را پیدا مى‏کنند.
در دنیا انسانهاى بد و پست و گروههاى فرومایه و خودفروخته کم نیستند. پس، دشمن همواره دشمن است و درصدد ضربه زدن؛ ابزار هم همیشه در اختیار اوست؛ یعنى ابزار لازم را براى ضربه زدن پیدا مى‏کند. وظیفه‏ى ما در این میان، هشیارى و حفظ اصول و موازین انقلاب است؛ این تکلیف ماست. مبادا کسى خیال کند که یک دوران، دوران این ضربه‏ها بود و تمام شد؛ نخیر، اگر ما تا پنجاه سال دیگر هم غفلت بکنیم، دشمن مشت خودش را وارد مى‏کند.

 

 

دشمن از اسلام و از این ملت سیلى خورده است. دشمن سفره‏اش در این کشور جمع شده است.

 

 

اگر بخواهند با موج حرکتى که ملت ما انجام داده، مقابله کنند، راهش آن است که این ملت را از میدان خارج کنند و به او ضربه بزنند. پس، تا پنجاه سال دیگر هم که باشد، استکبار از ضربه‏زدن منصرف نیست. ما باید هوشیار باشیم و فریب نخوریم. ما باید تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار نگیریم. ما باید ایمانمان را به نظام اسلامى از دست ندهیم؛ چون وقتى دشمن مى‏خواهد ضربه وارد کند، اول پایه‏هاى ایمان مردم را متزلزل مى‏کند، تا بتواند ضربه را خوب واردکند.6

 

 

مسئله‏ى هفتم تیر، حادثه‏ای فراموش‏نشدنى در تاریخ انقلاب ماست و هنوز هم در دنیاى سیاست و در سطح جهان، هفتم تیر قابل طرح و احتجاج است. در ماجراى هفتم تیر، دو گروه رسوا شدند:
گروه اول کسانى بودند که ادعا مى‏کردند طرفدار مردم و خلق و انقلابند. آنها پرده‏ى غلیظى از ریا و دروغ و خدعه بر کار خودشان کشیده بودند. حادثه‏ى هفتم تیر، این پرده را درید و آنها را افشا کرد. گروهکها بعد از این واقعه خیلى هم تبلیغات کردند، اما ملت ایران تحت تأثیر آن حادثه و حوادث مشابه آن که بعداً اتفاق افتاد - اگرچه به آن عظمت نبود - چهره‏ى منافقین و گروهکهاى مدعى را شناخت؛ معلوم شد اینها ضد همه‏ى ارزشهاى انسانى هستند و از آدمکشى در ابعاد وسیع آن ابایى ندارند و به خاطر تحقق هدفها و مقاصد شوم خود، حاضرند با انقلاب بزرگ اسلامى - که در حساس‌ترین لحظات عمر خود، درگیر جنگ همه‏جانبه شده بود - مبارزه کنند و در چنین شرایطى دست به جنایتى بزرگ بزنند و ملت ایران را داغدار کنند.
گروه دوم، قدرتهاى جهانى مدعى حقوق بشر و ضدیت با تروریسم بودند. البته باز هم سردمداران سیاستهاى جهانى، با وقاحت و گستاخى همین شعارها را مى‏دهند و هنوز هم سردمداران رژیم امریکا و بسیارى از کشورهاى اروپایى ادعا مى‏کنند که با تروریسم مخالفند! لیکن مسئله‏ى تبلیغات و هیاهو و جنجال یک مسئله است، و واقعیتهایى که براى مردم آگاه و بصیر در سطح عالم روشن مى‏شود، مسئله‏ى دیگرى است.

 

 

کاملاً واضح است که وقتى دولتى مثل امریکا یا بعضى از کشورهاى اروپایى، از گروهکهاى تروریستى که دستشان به خون آحاد ملت آغشته است، حمایت مى‏کنند و آنها را در کشورهاى خود راه مى‏دهند و پناهنده‏ى سیاسى قلمداد مى‏کنند، نمى‏توانند در ادعاى مبارزه با تروریسم صادق باشند. اینها مروج تروریسم هستند و تروریستها را براى تحقق مقاصد شوم خود، در دامان خویش تربیت مى‏کنند.
کسانى که در حادثه‏ى هفتم تیر و دیگر حوادث انقلاب به شهادت رسیدند و خونشان ریخته شد، نفوس زکیه‏اى از افراد بشر و انسانهاى ممتاز جامعه بودند. در بین اینها، علما و دانشمندان و مبارزان قدیمى و توده‏هاى مردم و انسانهاى فداکار و کسانى که براى ملت و کشور و آرمان و انقلابشان فداکارى مى‏کردند، وجود داشتند. کشتن آنها طبق کدام میزان از موازین مجاز است، و چه کسى مى‏تواند کُشندگان آنها را تروریست نداند و جنایتکار نخواند و محکوم نکند؟ این، یک حقیقت روشن است.

 

 

ما به ادعاهاى طرفدارى از حقوق بشر، که امروز از طرف دولتها و سازمانهاى وابسته به ابرقدرتها در دنیا اعلام مى‏شود، کوچکترین اعتقادى نداریم. ما اینها را فریب و خدعه و دروغ مى‏دانیم. ما معتقدیم تروریسم در دامان رژیم امریکا و بسیارى از حکومتهاى غربى و قدرتهاى زورگوى جهانى پرورش مى‏یابد و رشد مى‏کند.
ملتى که به هیچ قدرتى از قدرتهاى عالم وابسته نیست و از حقوق خود و مرزهایش دفاع مى‏کند و دم از استقلال مى‏زند و به اعتراف همه‏ى دنیا مى‏خواهد بر سرنوشت خود مسلط باشد، با چه مجوزى یک عده از افراد خرابکار حق داشته باشند انسانهاى باارزش و دانشمند و انقلابى این کشور را با چنین وضعیت خون‏آشامانه‌ا‏ی ترور کنند و به شهادت رسانند و بعد هم دولتهاى غربى بدون هیچ شرم و ملاحظه‏اى، اسم اینها را به عنوان یک سازمان بیاورند و در کشورشان راه بدهند و نشریات اینها را منتشر کنند؟!7

 

 

اگرچه سالهاى زیادى پى‏درپى از آن حادثه گذشته است، ولى حقیقتاً ابعاد آن حادثه از جهات مختلف کهنه نشده است و شاید بعضى از آن ابعاد برجسته‏تر هم شده است. اولاً شخصیت شهداى این حادثه بخصوص بعضى از آنها که حقاً و انصافاً جزو برجستگانى بودند که ما در طول دوران نهضت و مبارزات و دوران اختناق و همچنین در آن مدت کوتاه بعد از پیروزى نظیر و شبیه آنها را کم داشتیم و در بین همه‏ى آنها، از همه برجسته‏تر شهید مظلوم مرحوم آیةاللَّه بهشتى (رضوان‏اللَّه‏تعالى‏علیه) است که حقاً و انصافاً یک چهره‏ى برجسته و عظیم‏الشأن و یک انسان به یاد ماندنى بود. هم از جنبه‏ى علمى، هم از جنبه‏ى شخصیتى و خصلتى و هم از جنبه‏ى فکر و اندیشه‌ا‏ی که در زمینه‏هاى سیاسى و تشکیلاتى و تدبیر امور کشور خودش را آشکار مى‏کرد و حقاً براى ما یک ضایعه بود، اگرچه براى خود آن بزرگوار یک اعتلاء مقام و یک علوى بود که به هیچ وسیله‏ى دیگرى بدست نمى‏آمد. از آن بزرگوار که مى‏گذریم، چهره‏هاى دیگر هم اعم از روحانیون و علمایى که بودند، یا مبارزین قدیمى که در آن جمع بودند، یا جوانها و تحصیل‏کرده‏ها و روشنفکرهایى که در فضاى آن روز انقلاب و محیط تشکیلاتى حزب جمهورى اسلامى مى‏درخشیدند مثل ستاره‏ى درخشانى، حقاً و انصافاً این مجموعه، یک مجموعه کمیاب بلکه نایابى بود در انقلاب ما. ... لکن آن چیزى که از این هم مهمتر است این نکته است که این هیچ‏وقت کهنه نخواهد شد که از بناى جمهورى اسلامى، این پایه‏ها ناگهان فرو ریخت و این بنا متزلزل نشد. این خیلى مسئله‌‏ى حائز اهمیتى است. یک نفر هم گاهى در یک تشکیلاتى، در یک کشورى، در یک نظامى، وقتى که از دنیا مى‏رود، یا حذف مى‏شود، حتى یک نفر مى‏بینید که فقدان او مجموعه را متزلزل مى‏کند. اما فقدان هفتاد و دو نفر، با این خصوصیاتى که به مختصرى از آن اشاره شد نتوانست مجموعه را متزلزل کند، بلکه حتى پایه‏ها را مستحکم‏تر کرد. این،آن نکته‏ى مهم و به یاد ماندنى و چیزى است که واقعاً جزو اختصاصات این نظام الهى است. البته شکى نیست که وجود پربرکت و پرفیض امام بزرگوار ما که مثل کوهى ایستاده بود، پشتوانه همه‏ى استقامتها بود. در این هیچ تردیدى نیست. لکن استوارى نظام و استوارى امام، خود یک آیتى است که نمى‏شود از آن به آسانى گذشت.8

 

 

یک جمله راجع به هفتم تیر و مرحوم آیةاللَّه بهشتى (رضوان‏اللَّه تعالى علیه) عرض بکنم. شخصیت آن شهید عزیز و بزرگوار، حقّاً جزو شخصیتهاى ممتاز کشور بود؛ در آن وجود شریف و کم نظیر، جمع بین علم و تقوا و تدبیر و خلقیات انسانى ارزشمند شده بود؛ و قوه‏ى قضاییه‏ى جمهورى اسلامى را چنین شخصیتى بنیانگذارى کرد. کسى که هم علم به مبانى و مقررات اسلامى داشت و فقیه بود، هم با مسایل جهان امروز، هم به نیازهاى کشور آشنا بود، و مى‏دانست که این کشور، چگونه دستگاه قضایى را لازم دارد، هم از لحاظ قدرت مدیریت و سازماندهى، یکى از برجستگان قطعى بود.
اگر چه درباب شهادت، خسارت وجود ندارد، و هیچ شهیدى را نمى‏توان این طور ارزیابى کرد که شهادت او، خسارتى براى دنیاى اسلام باشد، چون آنچه بر شهادت مترتب مى‏شود، آن قدر عظیم است که هر ضایعه‏یى را - هر چه هم بزرگ باشد - مى‏پوشاند؛ ولى از دست دادن این شهید بزرگوار، همچنین بقیه‏ى شهداى هفتم تیر و شهداى قوه‏ى قضاییه، حقاً ضایعه‏ى بزرگى بود؛ که امیدواریم خداوند ارواح طیبه‏ى همه‏ى آنها را با اولیائش محشور کند، و رشحه‏اى از برکات این عزیزان را بر همه‏ى دستگاههاى کشور، مخصوصاً قوه‏ى قضاییه، قرار بدهد، و همه را مشمول آن برکات بفرماید.9
 

 

پی نوشت ها :
 

1. فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسئولان قوه قضائیه و خانواده شهداى هفتم تیر، 7/ 4/ 83
2. فرازی از بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با مسئولان قوّه قضاییّه و خانواده‏هاى شهداى هفتم، تیر 7/ 4/ 79
3. فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسئولان قوّه قضاییه، خانواده‏هاى شهداى هفتم تیر و جمعى از قُضات‏، 7/ 4/ 80
4. فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسئولان، قضات و کارکنان قوّه قضاییّه،‏ 7/ 4/ 82
5. فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسئولان دستگاه قضایى کشور و خانواده‏هاى شهداى هفتم تیر، 7/ 4/ 77
6. فرازی از بیانات در دیدار با خانواده‏هاى شهداى هفتم تیر، 8/ 4/ 70
7. سخنرانى در مراسم بیعت خانواده‏هاى شهداى هفتم تیر، اعضاى شوراى عالى قضایى، قضات و مسئولان دادگسترى و جمعى از مردم لرستان،‏ 7/ 4/ 68
8. فرازی از بیانات مقام معظم رهبرى‏ در دیدار خانواده‏هاى شهداى هفتم تیر، 8/4/73
9. ‏ فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار با مسئولان قوه‏ى قضاییه و خانواده‏هاى شهداى هفتم تیر، 7/ 4/ 76

منبع: پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری (مدظله العالی)


/ م